Go to Home Page Go to Blog
اگر میتونی منو بگیر داستان زندگی یک نابغه کلاهبردار

اگر میتونی منو بگیر داستان زندگی یک نابغه کلاهبردار

در ادامه داستان زندگی افراد معروف در وبلاگ شرکت تبلیغاتی سروش سیما امروز میخواهیم برای شما درباره زندگی یک نابغه کلاهبرداری صحبت کنیم.

افرادی که هوش هیجانی درخشان و بالایی دارند،مدعی هستند که توانایی بالایی در تشخیص و شناسایی فریب و دروغگویی دیگران دارند.پرفسور استیفن پورتر،رئیس مرکز پیشرفت روانشناسی و قانون،با استفاده از آزمون های استاندارد شده ی شانزده گانه،پس از ارزیابی هوش هیجانی داوطلبان این نظریه،چنین ادعایی را غیرعلمی و بی اساس خواند.افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند می توانند به راحتی نشانگان راستگویی و صداقت را وانمود کنند و این امر موجب می شود تا گاها از این توانایی برای کلاهبرداری و فریب دیگران استفاده کنند.

نمونه ی این امر شخصیت فرانک اَبیگنیل است.فرانک اَبیگنیل کسی است که به خاطر فعالیت های کلاهبرداری به عنوان جاعل چک،کلاهبردار و همچنین حقه های فرارش از دست ماموران شهرت زیادی به دست آورده است و در حال حاضر یکی از مشاوران امنیتی ایالات متحده آمریکا است.او زمانی فعالیتش را شروع کرد که تنها ۱۶ سال سن داشت و در همان دوره توانست چک های جعلی با مبلغ ۴ میلیون دلار را در ۲۶ کشور جهان نقد کند.

فرانک ویلیام ابیگنیل جونیور متولد ۲۷ آوریل ۱۹۴۸ در برانکس ویل نیویورک به دنیا آمد.

کودکی او همچون سایر کودکان بود،پدر و مادری مهربان و دوست داشتنی داشت اما زمانی که چهارده سال داشت،پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و این ضربه روحی بزرگی برای فرانک بود.دو سال بعد از این جدایی فرانک از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آن زمان بود که فهمید برای گذراندن زندگی چاره ای به جز کلاهبرداری ندارد.

فرانک اولین جرمش را در پانزده سالگی با جعل صورت حساب هایی به نام پدرش آغاز کرد.پدرش کارت اعتباری اش را برای خرید لوازم ماشین به او داده بود ؛ اما فرانک صورت حساب هارا جعل می کرد و زمانی که پدرش یک صورت حساب چند هزار دلاری برای کارت اعتباری اش دریافت کرد،اولین کلاهبرداری فرانک پایان یافت.

بعد از رفتن به نیویورک تصمیم گرفت برای خودش کاری پیدا کند،او که مدرسه و کالج را رها کرده بود،کاری با دستمزد بیش از ساعتی ۱.۵ دلار پیدا نکرد.دستمزد اندک او بخاطر سن کمش هم بود بنابراین فرانک تصمیم گرفت تا در گواهینامه رانندگی اش دست ببرد و سنش را ده سال ببشتر کند و سپس توانست به عنوان فردی بیست و چند ساله پذیرفته شود.با این حال حقوق اندک او باعث شد تا با درست کردن چک های تقلبی درآمدش را بیشتر کند.در آن زمان به نام خودش حساب بانکی باز می کرد و چک بی محل می کشید و وقتی بانک بازپرداخت چک را طلب می کرد ناپدید می شد.

جاه طلبی فرانک بیشتر از این ها بود،از آنجایی که خلبانی آرزوی کودکی فرانک بود،تصمیم گرفت هویت یک خلبان شرکت پان آمریکن را جعل کند به علاوه اینکه جایگاه اجتماعی یک خلبان بهتر از یک کارگر پاره وقت بود.او در زندگی نامه اش نوشته؛((من می توانستم به هر هتل،مغازه و شرکتی که می خواستم وارد شوم و چک بکشم.خلبان ها همواره مورد تحسین قرار می گیرند و مورد اعتماد مردم هستند.هیچ کس انتظار ندارد یک خلبان هواپیما مهمان یک هتل شود و با کشیدن چک بی محل،کلاهبرداری کند.))

با این هویت جدید مبالغ چک های بی محل را بیشتر کرد.او خودش را کسی معرفی می کرد که همه ی هزینه هایش را شرکت پان آمریکن می پردازد.

فرانک در طول یک دوره ی پنج ساله توانست هویت یک پزشک،یک وکیل و یک استاد جامعه شناسی را هم جعل کند.

در لوئیزیانا خودش را یک وکیل جا زد.در آن دوره در امتحان صنف وکلای منطقه شرکت کرد و در تلاش سوم توانست در این آزمون موفق شود.این تلاش فوق العاده ای بود برای کسی که فقط تا پایه ی دهم درس خوانده است.

تا سال ۱۹۶۹ چندین بار هویتش را تغییر داد و به گفته ی خودش ۲.۵ میلیون دلار دزدید و یک میلیون مایل مجانی سفر کرد. فرانک اَبیگنِیل تا هجده سالگی، بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و به ۲۶ کشور جهان سفر کرد.

وقتی بیست ساله شد،تصمیم گرفت به شهر مونت پلیر در فرانسه برود،سرانجام یک مهماندار هواپیما که آگهی تعقیب فرانک را دیده بود،او را شناسایی کرد و به پلیس گزارش داد.

او سرانجام در سال 1969 در فرانسه دستگیر شد و زمانی که پلیس فرانسه این موضوع را اعلام کرد، 26 کشور خواستار محاکمه او در کشورشان شدند! فرانک به آمریکا منتقل شد و در آنجا به 12 سال زندان محکوم شد، ولی پس از گذراندن پنج سال آزاد شد و به خدمت سازمان «اف‌بی‌آی» درآمد تا در شناسایی چک‌های جعلی و سرقتی کمک کند.

او که هم اکنون رئیس شرکت «کارشناسی جعل و کلاهبرداری »  اَبیگنِیل و شرکا است و به عنوان یکی از مشاوران امنیتی ایالات متحده آمریکا فعالیت می کند، در سال ۲۰۰۲، زندگی نامۀ خود را در اختیار «استیون اسپیلبرگ» قرار داد و او نیز با استفاده از ماجرای زندگی اَبیگنِیل فیلم «اگه میتونی منو بگیر!» Catch Me if You Can  را کارگردانی کرد. شاید یکی از مهم‌ترین بخش‌های بیوگرافی فرانک ابگنیل فعالیت در فیلم اگه می تونی منو بگیر بوده است. فرانک ابگنیل توانست با فعالیت در فیلم اگه می تونی منو بگیر تجربه حرفه‌ای موفقی برای خود رقم بزند و همکاری در کنار بازیگران بزرگ و باتجربه‌ای نظیر لئوناردو ویلهام دی کاپریو، تام هنکس، کریستوفر واکن و مارتین شین توانست سطح کاری او را متحول کند.

هوش هیجانی بالای اَبیگنِیل و کنترل آگاهانه او در تمام دورۀ فریب، گریز و کلاهبرداری به او یاری رساند. به نظر می رسد اگر او می توانست حقه ، کلاهبرداری و فریب دیگران را نیز شناسایی کند شاید هیچگاه به دست قانون گرفتار نمی شد.  پرفسور پورتِرمعتقد بودند که ناتوانی افراد با هوش هیجانی بالا در تشخیص بین راست گویی با دروغ گویی دیگران، باید مورد پژوهش‌ قرار بگیرد،  زیرا قدرت تشخیص فریب و کلاهبرداری ، مهمترین رکن مسئولیت دهی و  تصمیم گیری به یک فرد است. اما به نظر می رسد شاید این نقطه ضعف جلوی  قدرتی را بگیرد که ممکن است منجر به نابودی زندگی دیگران شود شاید بهتر است این گونه افراد همیشه یک پاشنۀ آشیل داشته باشند. زیرا اگر کسی ارضای منافع خود را به آسایش و امنیت دیگران ترجیح دهد، از نقاط ضعف و اعتماد به نفس پایین دیگران سوء استفاده خواهد کرد و به این طریق هوشمندانه ترین ترفندها، کلاهبرداری  ها ، فریب ها و دروغ ها را خلق می کند.

شرکت تبلیغاتی سروش سیما میتواند برای دیده شدن شغل و کسب و کار شما همراه شما باشد در تمام زمینه های تبلیغاتی اعم ازتبلیغات  تلویزیونی،دیجیتال مارکتینگ، برندینگ و… میتوانید به سایت آژانس تبلیغاتی سروش سیما و یا با شماره های شرکت در پایین همین صفحه تماس بگیرید.